شعری درباره ی ماهواره به زبون خودمونی!!!

یادش بخیراون قدیما

تو خانه ها چقدر صفایی بود

حوض بود،ایونی بود،بوته یاسی بود

دور حوض کوزه های شمعدانی بود

توی حوض آب سه ،چهار تا ماهی بود

در حیاط شش درخت آلو بود

هلو بود ،اناری بود،زردآلو بود

صدای قهقهه ها ی زری جون

گریه های پرصدای پری جون

قهروآشتی ها همه دیدنی بود

قصه ی زندگیها خواندنی بود

شب که میشد دور هم جمع میشدند

همگی تو غصه ها شریک و مرهم می شدند

یکی چایی می آورد،یکی چراغ

یکی میگرفت ز بچه ها سراغ

یکی بالش میگذاشت پشت بابا

زیر لب میگفت بفرمائید بالا

یکی زود بوقلمون سر میبرید

یکی میگفت زودباشید چای ببرید

عروسا با چادرهای گل گلی

می نشستند اون بالا روی قالی

خواندن شاهنامه و مثنوی بود

یا غزل خوانی و ختم یا علی بود

زندگیها همه ماشینی شده

سینه ها از عاطفه خالی شده

غذاها،ساندویچ و فسفوت شده

جوونه اما بیچاره فوت شده

تو خانه ها،ذره ای صفایی نیست

عشق نیست،عاطفه نیست،بوته یاسی نیست

فراموش کردیم بریم خانه هم

یا بگیریم خبر از احوال هم

ریسمان بندگیها پاره شده

فرصتها دیدن ماهواره شده

دخترا حجاب و چادر ندارند

پسرا ظاهر بین و زودگذرند

عشق و ناگهانی در دل جا میدند

هنوز یکسال نشده طلاق میدند

شبکه ی هشت که درس قرآن

جاداده به من و تو و فارسی وان

اخلاق ها که ضد اسلامی میشه

معلومه الگوی ما غربی میشه

نوشته خانم ر.نصیری

[ یک شنبه 28 دی 1393برچسب:,

] [ 20:9 ] [ افسرجوان جنگ نرم ]

[ ]

توجیه وبازهم توجیه....

ای بابا!بازهم شروع کردین...یعنی مافیلم نبینیم؟؟؟

ای بابا!مگه ماهواره چی داره؟؟؟اصلامامیخوایم برنامه های علمی ببینیم...تازه اگرم برنامه های غیراخلاقی ببینیم روی

ما تأثیرنمیذاره...

خب اصلأبابچه هاماهواره نگاه نمی کنیم...

اصلأبه کسی چه ربطی داره،من دلم میخوادهرچی دلم میخواد نگاه کنم...دلم میخواد...

آخه تلویزیون خودمون که چیزی نشون نمیده...

بابا ول کنید این حرفارو،الآن دنیاداره این همه پیشرفت میکنه وماهنوز گیرمیدیم به ماهواره وفیلم...

حالادیگه همه چی درست شده؟؟مونده همین چندتا فیلم وسریال؟؟؟؟؟

نه بابا منم ازماهواره بدم میاد،فقط میخوام بدونم بقیه چی می بیننن....

«عده ای ازمردم بادست آویز قراردادن توجیهات سطحی،راه ورود این پدیده خطرناک رابه خانواده بازمی کنن؛

توجیهاتی مانند تماشای شبکه های مذهبی،برنامه های علمی،مطلع شدن ازاوضاع دنیا و...»

[ سه شنبه 16 دی 1393برچسب:,

] [ 20:45 ] [ افسرجوان جنگ نرم ]

[ ]

ماهواره وخودنمایی ومدگرایی...

مدگرای وجذابیت های آرایشی وپوششی:

ناگفته نماندهریک ازپوشش ها وآرایشها،

یک راهکاربرای" تضعیف بنیان خانواده وتیری ازسوی شیطان به چشم وباعث

سیاهی قلب انسان "است،

زن یامردمخاطب این شبکه ها بادیدن جذابیتهای ظاهری ناخودآگاه ازچشم یکدیگر می افتند

وازمنظری دیگرشرکتهای بزرگ تولیدلباس باهزینه های بالای تبلیغاتی

تولیدات خودرا برتن چهره های مشهورسینمایی پوشانده

واز این طریق مخاطبین خوددرکشورهای جهان سوم راتشویق به خریدمی نمایند،

تاعلاوه برکسب منافع اقتصادی اهداف فرهنگی خودرا محقق نمایند.

پس بیاییم باتقویت عفت،غیرت وعزت نفس با این پدیده ی شوم مقابله کنیم....

[ چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:,

] [ 20:13 ] [ افسرجوان جنگ نرم ]

[ ]

ماهواره وارزش زدایی ازمفهوم غیرت ملی ودینی....

چرابرخی ازمردان ماحساسیتی درقبال آرایش کردن وپوشش های زننده ی همسران،دختران ونوامیس خودندارند.

آیامی شود دراین موضوع تردید کردکه یک نفر مرد باشد ، احساس به جنس مخالف هم داشته باشد ولی نداند؟

وقتی یک زن باپوشش زننده ومحرک وارد جامعه می شود،

تهاجم فرهنگی تاکجا؟؟؟؟

لوگوی ما

جستجو

شبکه های اجتماعی

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لینک همسنگران

لوگوي همسنگران

طراح قالب

آخرین عملیات ها

پیوندها

یادش بخیراون قدیما

تو خانه ها چقدر صفایی بود

حوض بود،ایونی بود،بوته یاسی بود

دور حوض کوزه های شمعدانی بود

توی حوض آب سه ،چهار تا ماهی بود

در حیاط شش درخت آلو بود

هلو بود ،اناری بود،زردآلو بود

صدای قهقهه ها ی زری جون

گریه های پرصدای پری جون

قهروآشتی ها همه دیدنی بود

قصه ی زندگیها خواندنی بود

شب که میشد دور هم جمع میشدند

همگی تو غصه ها شریک و مرهم می شدند

یکی چایی می آورد،یکی چراغ

یکی میگرفت ز بچه ها سراغ

یکی بالش میگذاشت پشت بابا

زیر لب میگفت بفرمائید بالا

یکی زود بوقلمون سر میبرید

یکی میگفت زودباشید چای ببرید

عروسا با چادرهای گل گلی

می نشستند اون بالا روی قالی

خواندن شاهنامه و مثنوی بود

یا غزل خوانی و ختم یا علی بود

زندگیها همه ماشینی شده

سینه ها از عاطفه خالی شده

غذاها،ساندویچ و فسفوت شده

جوونه اما بیچاره فوت شده

تو خانه ها،ذره ای صفایی نیست

عشق نیست،عاطفه نیست،بوته یاسی نیست

فراموش کردیم بریم خانه هم

یا بگیریم خبر از احوال هم

ریسمان بندگیها پاره شده

فرصتها دیدن ماهواره شده

دخترا حجاب و چادر ندارند

پسرا ظاهر بین و زودگذرند

عشق و ناگهانی در دل جا میدند

هنوز یکسال نشده طلاق میدند

شبکه ی هشت که درس قرآن

جاداده به من و تو و فارسی وان

اخلاق ها که ضد اسلامی میشه

معلومه الگوی ما غربی میشه

نوشته خانم ر.نصیری

مدگرای وجذابیت های آرایشی وپوششی:

ناگفته نماندهریک ازپوشش ها وآرایشها،

یک راهکاربرای" تضعیف بنیان خانواده وتیری ازسوی شیطان به چشم وباعث

سیاهی قلب انسان "است،

زن یامردمخاطب این شبکه ها بادیدن جذابیتهای ظاهری ناخودآگاه ازچشم یکدیگر می افتند

وازمنظری دیگرشرکتهای بزرگ تولیدلباس باهزینه های بالای تبلیغاتی

تولیدات خودرا برتن چهره های مشهورسینمایی پوشانده

واز این طریق مخاطبین خوددرکشورهای جهان سوم راتشویق به خریدمی نمایند،

تاعلاوه برکسب منافع اقتصادی اهداف فرهنگی خودرا محقق نمایند.

پس بیاییم باتقویت عفت،غیرت وعزت نفس با این پدیده ی شوم مقابله کنیم....

چرابرخی ازمردان ماحساسیتی درقبال آرایش کردن وپوشش های زننده ی همسران،دختران ونوامیس خودندارند.

آیامی شود دراین موضوع تردید کردکه یک نفر مرد باشد ، احساس به جنس مخالف هم داشته باشد ولی نداند؟

وقتی یک زن باپوشش زننده ومحرک وارد جامعه می شود،

مردانی که از چشمان خودمراقبت نمی کنند،

چگونه به این زن نگاه می کنند؟؟؟؟؟

جاداره اینجا به این مردابگیم: