بنازم به دختر محجبه ای که زیبایی ده ها زن بد حجاب رو داره
ولی خودنمایی نمیکنه و حجاب کامل داره .
بنازم به مرد با غیرتی که نگاه به زن غریبه نمیکنه.
بنازم به زن محجبه ای که خودشو واسه شوهرس لوس میکنه نه واسه مرد غریبه.
بنازم به دختر محجبه ای که صدها حرف از اشنا و غریبه میشنوه به خاطر چادرکه سر میزاره اما باز چادرشو سرش میزاره
بنازم به اون مردی که با این که زیباه و زن های مردم بهش نگاه میکنن
اما دست خانم محجبشو میگیره و اینقدر به زنش افتخار میکنه
بنازم به اون پدری که چادر به سر دختر کوچیکش میکنه و بهترینها رو واسش میخواد
.
بنازم به اون مردی که وقتی یه دختر بدحجاب میاد باهاش حرف میزنه خودشو گم نمیکنه و سرشو پایین میندازه و حرف میزنه.
بنازم به دختری که تو کنکور با چادر شرکت میکنه و میبینه اطرافش هیچکی چادر سرش نیستو باز چادرشو در نمیاره.
بنازم به دختری که تو این گرمای جنوب تو این تش بادها(بادهای گرم)وآفتاب سوزان
باز برای بیرون رفتن چادر سر میزاره.
بنازم به پسری که وقتی دارن به یه دختر محجبه ای بد احترامی میکنن از دختره طرفداری میکنه.
بنازم به اون دختری که دوست داره لباس قشنگ و رنگی و کفش های زیبای اون جوری رو بپوشه اما
به عشق خدا و عشق فاطمه زهرا و برای اینکه چشم نامحرم بهش نیفته از دوستداشتن هاش دست میکشه.